من قدیمی بودم
پلی
با سی و سه چشمِ گریان
وقتی از من میگذشتی
قصری آتش گرفته
که ویرانیاش را تماشا کردی و رفتی
مقبرهی پادشاهان
که هُرم سینهی بردهها هنوز
درونش زبانه میکشد
دیواری
چینخورده دور خودم
کناره جادهی مفروش پروانههای مرده
افسوس
حتی نسیم بال پروانهای میتوانست
به حالم بیاورد
من قدیمی بودم
تو فردا
از من که میگذری
از حالم چه میدانی ؟
[ پنج شنبه 92/3/30 ] [ 7:7 عصر ] [ جوان امروز ]
[ نظرات () ]